مادرانه

ساخت وبلاگ
دلم نمی آید روزهایی را که خوبم از خدا تشکر کنم مشکلات و گرفتار هایم همچنان سرجایش باقیست ولی من امروز حس خوبی دارم و بابات همین از خدا سپاسگزارم دفترچه خاطرات قدیمی ام را که نگاه می کردم می دیدم بابت چه مسایلی ناراحت بودم ولی الان گذشت الانم فرقی نمی کند به هرحال می گذرد منتها به نظرم گاهی اوقات این درد است که به آدم فشار می آورد و از او یک کافر می سازد مثلا ماه قبل من نزدیک پ ر ی ود واقعا حالم بد بود برای همین اعصاب و روان بهم ریخته بود ولی این بار فعلا خدا را شکر خوبم نمی دانم تاثیر پاکسازی بدنم به خاطر رژیمی که گرفتم یا به خاطر ورزش کردن البته ی جلسه فعلا بیشتر نرفتم یا به خاطر پیدا کردن د مادرانه...
ما را در سایت مادرانه دنبال می کنید

برچسب : سپاس, نویسنده : dwagoyehc بازدید : 9 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:55

دنیای عجیبست، گاهی دلم هیچ کس را نمی خواد، گاهی هم که با آدم ها حرف می زنی بعدا پشیمون میشی که چرا گفتی، چرا خوب درکت نکردند و این شده غصه این روزهای من 

یهو هوس کردم برم شاه عبدالعظیم، باید دستت را روی پاهای خودت بگذاری و بلند نشوی. نه به انتظار کسی نه به امید کسی 

فعلا لجم گرفت که دوستم باز رمز گذاشت رو اینستاش، چرا خدا میداند، شاید چون من گفتم اینستات را می خونم ولش کن بره گم شه  آدم بی لیاقت، نصف عمرت به همین چیزهای بی اهمیت گذشت 

مادرانه...
ما را در سایت مادرانه دنبال می کنید

برچسب : گاهی, نویسنده : dwagoyehc بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت: 11:22

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

مادرانه...
ما را در سایت مادرانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dwagoyehc بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 22:48

چشمام داره از بی خوابی و گریه دیشب می سوزه، دوباره می خوام پ  ر ی و د بشم بقدری حالم بده که سرم می خوام به دیوار بکوبم روح و روانم که بهم ریخته هیچ کمر درد و پادرد دارم نمی دونم چرا اینقد زود به استقبال رفتم هرلحظه احساس می کنم الان میشم حالا اون سری دارو می خوردم ماه رمضونم بود بهم فشار اومد ولی ا مادرانه...
ما را در سایت مادرانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dwagoyehc بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 22:48

رو تخت دراز کشیدم، دلم یکی را می خواد که ازم پرستاری کنه و به حرفام گوش کنه و راهنماییم کنه،  طبق چیزی که دکتر گفته بود قرار بود این ماه برم دکتر، ولی از اونجا یکی که وسط ماه عروسی دعوت بودیم من دو دل بودم اما به اصرار همسرم رفتم ، اما چشمتون روز بد نبینه پریروز که پریود شدم مردم و زنده شدم اینقد د مادرانه...
ما را در سایت مادرانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dwagoyehc بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 22:48

همان طور که در پست قبل نوشتم حالم هفته گذشته خیلی بد بود اما خدا را شکر خودم را جمع و جور کردم با دوستانم دانشگاه قرار گذاشتیم از آنجا هم پیش دکتر طب سنتی رفتم خانم دکتر حرفایی را زد که از قبل می دانستم فقط پیشنهاد زالو را داد که بعدا بندازه از آنجا هم پیش ی دکتر طب اسلامی رفتم، او که گفت کلا مزاجت مادرانه...
ما را در سایت مادرانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dwagoyehc بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 22:48